طبق یک افسانه محلی، داستان این جزیره به سالها قبل باز میگردد؛ یعنی زمانیکه یک دختربچه فقیر در آبهای اطراف این جزیره غرق شد و مردی به نام «دُن خولیان» که به تنهایی و جدا از خانواده خود در این جزیره زندگی میکرد، جسد او را پیدا کرد.
بر اساس این افسانه، خولیان اندکی پس از پیدا کردن جسد آن کودک، یک عروسک را نیز در همان نزدیکی پیدا میکند و به احترام آن دختر بچه، آن را از آب میگیرد و از شاخه یک درخت آویزان میکند. اما پس از انجام این کار، روح دختر بچه در جسم او رسوخ میکند و او مجبور میشود برای تسکین روح او هر روز عروسکهای بیشتری را به درختان آویزان کند.
البته برخی نیز مدعیاند این داستان، ساخته و پرداخته ذهن خولیان بوده و او اساساً هیچ دختربچهای را به همراه عروسکش در این جزیره پیدا نکرده و برای فرار از تنهایی به این کار مبادرت کرده است اما در هر حال، امروزه صدها عروسک با ظاهری ترسناک از شاخ و برگ درختان این جزیره آویزان شدهاند که دست و پا یا سر بسیاری از آنها بریده شده و زمانیکه نسیمی در این جزیره میوزد تصاویر وحشتناکی را برای بازدیدکنندگان خلق میکنند.
هرچند بازدید از این جزیره در روشنایی روز هم وحشتناک است اما برخی موسسات گردشگری، برای برخی مشتریان تورهای شبانه نیز در این جزیره بر پا میکنند که بعضا خاطرات ترسناکی در ذهن آنها باقی میگذارد.
خولیان پس از 50 سال جمعآوری عروسک و حلقآویز کردن آنها از درختان در سال 2001 مُرد و جسد او دقیقا در همان نقطهای پیدا شد که پیش از این گفته بود جسد دختربچه را در آنجا پیدا کرده است. از آن زمان به بعد این جزیره به یک مقصد گردشگری تبدیل شد و توجه بسیاری را در سراسر جهان به خود جلب کرد. اما هنوز هم افرادی هستند که با پا گذاشتن به این مکان دچار ترس شده و همچنان باور دارند که روح دختربچه و خولیان هنوز در این جزیره سرگردان هستند و روح آنهاست که باعث شنیده شدن صداهای عجیب در این جزیره میشود!